کوچینگ تیمی چیست؟
چرا کوچینگ تیمی؟ مدیر بودن هرگز آسان نبوده است و به نظر نمیرسد آسانتر شود. محل کار بیش از هر زمان دیگری غیرقابل پیشبینی است. ما بیشتر از مدیران خود میخواهیم، از آنها انتظار بیشتری داریم، فشار بیشتری بر آنها وارد میکنیم و با این حال (در بسیاری از موارد) به طور مداوم آنها را برای نقشهایشان آماده نمیکنیم.
کوچینگ تیمی تنها یک نیاز اضافی است که به بینش و تخصص مدیران نیاز دارد.
واقعیت این است که کارکنان آنها نیز میخواهند در محل کارشان خوب عمل کنند. آنها میخواهند احساس ارتباط، توانمندی و انجام کارهایی داشته باشند که معنا و هدف دارد. توانمندسازی مدیران به عنوان کوچ – نه فرمانده – میتواند به پر کردن این شکاف بین رهبران و تیمهایشان کمک کند.
نیاز به کوچینگ هرگز بالاتر از این نبوده است. به منظور حفظ و رشد استعدادهای برتر، شرکتهای بیشتری در رویکرد خود به توسعه کارکنان فعال میشوند. این به معنای کنار گذاشتن همان برنامههای آموزشی قدیمی شرکت شما برای رویکردی است که از کل فرد پشتیبانی میکند و توسعه میدهد. کوچینگ بیش از آموزش مهارتها به افراد کمک میکند تا خود و نحوه کارشان را بهتر درک کنند. این منجر به رضایت شغلی بیشتر، بهبود حفظ و همکاری در درون (و بین) تیمها میشود.
مزایای یک برنامه کوچینگ تیمی مؤثر
وقتی مدیران نقش کوچ را برای تیمهای خود به عهده میگیرند، بسیار بیشتر از بهبود عملکرد هستند. در اینجا 5 مزیت کوچینگ تیمی در محل کار آورده شده است:
- رضایت شغلی افزایش مییابد
- فرهنگ بازخورد ایجاد میشود
- ایمنی روانی را توسعه میدهد
- به شناسایی مهارتها و ابرقدرتها برای رشد شغلی کمک میکند
- کارکنانی را که میخواهند رهبری کنند، توانمند میسازد
هنگامی که کارمندان را کوچ میکنید، هر فردی را به عنوان یک رهبر توانمند میکنید که قادر به فکر کردن، حل مسئله و اقدام منطقی است. شرکتهای چابک میدانند که داشتن این «خوب نیست» – این بخش کلیدی رشد تصاعدی است.
ساختار سنتی و سلسله مراتبی رهبری و مدیریت در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است کار نمیکند. شرکتهایی که به تغییرات سریع واکنش نشان میدهند باید تصمیمگیریهای بیشتری را از طریق سازمان به بیرون و پایین بیاورند. اما در مدل کنونی و گستردۀ مدیریت، کارمندان برای انجام این کار اصلاً آمادگی کافی ندارند. اینجاست که تیم کوچینگ مدیر وارد میشود؛ برای مدلسازی رفتارهای همکاری، کاهش ریسک، ارتباطات افقی و عمودی، ایجاد اتحاد و اولویتبندی مجدد سریع.
مطالعه کنید: آموزش سازمانی : چیستی، چرایی و چگونه
نمونههای کوچینگ تیمی
در عمل، کوچینگ تیمی چگونه به نظر میرسد و چه زمانی از آن استفاده میکنید؟ کوچینگ زمانی مؤثرتر است که بتوانید رفتارها و شایستگیهای خاصی را هدف قرار دهید که در طول زمان قابل بهبود هستند.
کوچینگ تنها زمانی که کارمند در حال مشکل است لازم نیست وارد عمل شود. در گذشته، کارفرمایان کوچینگ را راهی خوب برای رسیدگی به عملکرد ضعیف میدانستند. با این حال، کوچینگ و بازخورد نباید تنبیهی به نظر برسد – باید به عنوان بخشی منظم (و خوشامد) از فرهنگ محل کار پذیرفته شود. در اینجا چندین مثال مختلف از کوچینگ و چگونگی ایجاد تفاوت وجود دارد:
نمونهها و سناریوهای کوچینگ تیمی:
- کوچینگ مهارتهای خاص
- کوچینگ فروش
- شیوههای بهرهوری شخصی
- عملکرد
- ارتباطات
- رشد شغلی
در حین کار با یک نمایندۀ جدید موفقیت مشتری، یک مدیر خاطرنشان میکند که آنها تعداد زیادی بلیط حل نشده دارند. مدیر به جای اینکه به آنها بگوید «از عقب ماندگیها عبور کنند»، با آن کارمند کار میکند تا فرآیندی برای حل و فصل و تشدید مسائل مشتری ایجاد کند.
مربیگری فروش
یک نماینده فروش با سابقه فروش عالی به منطقه جدیدی منتقل میشود، جایی که تعداد آنها آسیب میبیند. با کار با مدیر خود، آنها قادر به شناسایی محل قطع ارتباط هستند. آنها با هم پیامهای جدیدی میسازند و با تیم فعالکننده فروش ارتباط برقرار میکنند، تیمی که محتوا را برای کمک به آنها برای دستیابی به خریداران در بازار جدید ایجاد میکند.
شیوههای بهرهوری شخصی
در محل کار، معمولاً چندین سیستم در هر زمان مشخص وجود دارد – سیستمهای بزرگتر شرکت، فرآیندهای گروهی و سیستمهای فردی. گاهی اینها با هم درگیر میشوند.
با توجه و گفتگو در مورد روالها، بهترین شیوهها و منابع با یک کارمند، مدیران میتوانند به آنها کمک کنند تا فرآیندهای فردی خود را ساده کنند. این همان مدیریت خرد نیست، بلکه یک تمرین فراگیر است که بر اساس احترام و درک تفاوتهای فردی بنا شده است.
عملکرد
کوچینگ فقط برای کسانی نیست که عملکرد ضعیفی دارند، اما کوچینگ مؤثر اغلب تأثیر مثبتی بر عملکرد دارد.
به عنوان مثال، یک کارمند با چند تجربه منفی در شغل گذشته خود هنگام درخواست بازخورد یا شرکت در بررسی عملکرد احساس اضطراب میکند. آنها به جای اینکه از اعضای تیم برای حمایت استفاده کنند، سعی میکنند همه چیز را خودشان بفهمند.
مدیری که اهمیت کوچینگ را درک میکند میتواند کمک کند این کارمند جدید را با بازخورد – به طور متناقض – بیشتر منتقل کنید. شرکت با تبدیل آن به بخشی منظم از فرهنگ، نه چیزی که فقط چند بار در سال اتفاق میافتد، بازخورد را به عنوان بخشی ضروری از رشد عادی میکند.
ارتباطات
مهارتهای ارتباطی قوی برای پیشرفت هنگام کار در تیمها و بین تیمها و همچنین با یک مدیر ضروری است. شاید بیش از هر مهارت دیگری، ارتباطات بیشترین تأثیر را بر تعلق، توسعه بلندمدت، مهارت های رهبری و امنیت روانی داشته باشد.
رشد شغلی
بسیاری از کارمندان از شروع گفتگوهای شغلی با مدیر خود میترسند. آنها میترسند که این امر باعث شود که به نظر بیتعهد و ناراضی به نظر برسند، یا انگار قصد دارند شغل مدیرشان را بگیرند. اما نقش های “پایانه” بسیار کمی وجود دارد. شرکتهای با رشد بالا میدانند که مردم میخواهند خودشان را به چالش بکشند، نقشهای جدیدی پیدا کنند و پول بیشتری کسب کنند و این یک نشانه مثبت است.
مدیران به جای اینکه منتظر بمانند تا فردی خارج از شرکت مصاحبه کند، میتوانند گزارشهای مستقیم خود را با گفتگوهای شغلی پشتیبانی کنند. این مکالمات غیرمعمول هستند. به هر حال، تنها 9٪ از رهبران گزارش میدهند که با تیم خود صحبتهای شغلی دارند. اما در فرهنگ کوچینگ، این گفتگوها همیشه اتفاق میافتد.
گره زدن هدف بلندمدت (ترفیع گرفتن، ایجاد نقش جدید، یا حتی تغییر شغل) با یک برنامه اقدام کوتاه مدت، مشارکت کارکنان را بهبود میبخشد. وقتی مربیان شما ببینند که شما به رشد آنها اهمیت میدهید، سرمایه گذاری و مالکیت بیشتری روی اهداف تیم خواهند داشت.
البته، مدیران هنوز نقشهای تمام وقت دارند و در حالی که یک جلسه کوچینگ موقت میتواند مفید باشد، بسیاری از مدیران برای کوچها تمام وقت مجهز نیستند. علاوه بر این، چه کسی کوچ است؟
مشاهده کنید: گفتگوی دکتر سامان خردمند مهر با جناب آقای عزیز میردار مدیر اجرایی آکادی FCA انگلستان
مزایای یک برنامه کوچینگ تیمی
مزایای یک برنامه کوچینگ در محل کار را میتوان با پشتیبانی کوچینگ حرفهای ترکیب کرد. برخی شرایط ممکن است مداوم، پیچیده یا فراتر از مهارت (و زمان در دسترس) مدیر باشند.
برخی از این شرایط عبارتند از:
- راهنمایی مدیران جدید یا اولین بار
- آموزش و توسعه مداوم
- برخورد با عدم قطعیت/ابهام
- ایجاد تعادل کار/زندگی بهبود یافته
- بازگشت به کار پس از وقفه شغلی یا تعطیلات
- عبور از یک مشکل سخت در زندگی شخصی کارمند
در این موارد (و بسیاری موارد دیگر) مطمئناً هر دو طرف میتوانند از کوچینگ سود ببرند. اما ممکن است ارائه کوچینگ در مقیاس – برای مدیران، مدیران اجرایی و کارمندان – منطقیتر باشد.
مطالعه کنید: بیزینس کوچینگ چطور پتانسیل کسبوکار شما را بالا میبرد؟
مهارتهای کلیدی کوچینگ تیمی برای توسعه
یک کوچ خوب میتواند کارمندان خود را برای رشد بلندمدت توانمند کند، به آنها کمک کند تا مجموعه مهارتهای جدیدی را توسعه دهند و یک رابطه اعتماد بین کوچ و کارمند را تقویت کند. اما برای یک کوچ خوب چه چیزی لازم است؟ مدیران باید چه مهارتهایی داشته باشند تا نه تنها عملکرد کارکنان، بلکه رشد را هدایت کنند؟
فرآیند کوچینگ، باید هدفمند باشد با اهداف روشن و مراحل عملی که کوچ و کارمند بر آن توافق دارند. گوش دادن فعال، ارتباط و مدیریت زمان از اجزای کلیدی مکالمات کوچینگ موفق هستند. سبک کوچینگ یک مدیر باید با نیازهای فردی کارمند تطبیق داده شود و بازخورد سازنده باید به گونهای ارائه شود که هم مثبت و هم مفید باشد. در نهایت، جلسات کوچینگ باید به طور منظم برنامهریزی شده و به گونهای ساختار یافته باشد که امکان پیشرفت مداوم را فراهم کند.
مهارتهای کلیدی مدیران برای ارتقاء به عنوان کوچ:
- گوش دادن فعال و داشتن چشم انداز
- توانایی ارائه بازخورد به موقع، عملی و مستمر
- الگوسازی رفتارهای مطلوب در زمینه کار
- مهارتهای رهبری فراگیر
- کوچینگ و برنامه ریزی شغلی
- تعیین اهداف SMART و ارزیابی مجدد آنها در صورت لزوم
- مهارتهای بین فردی برای برقراری ارتباط، ایجاد اعتماد و ایجاد امنیت روانی
- مهارت رهبری موثر در محیطی کاملاً از راه دور، ترکیبی یا حضوری
- مسئول دانستن دیگران در قبال انتظارات و اولویت های فردی
نظرات نهایی در مورد کوچینگ تیمی
اگر تا به حال ماشینی در گل گیر کرده بودهاید، میدانید که چرخاندن چرخهای خود و انجام همان کاری که همیشه انجام میدادید، کارساز نیست. وقتی چیزی گیر میکند – چه ماشین، یک پروژه یا یک تیم – همه از آن برای کمک به حرکت دوباره کارها خارج میشوند.
بهترین رهبران این تمایز را درک میکنند و میدانند چه زمانی باید آن را اعمال کنند. آنها اغلب با تیمهای خود به سنگر میروند و در کنار آنها کار میکنند. رهبران به این نتیجه میرسند که روشی که برای تیمهایشان نشان میدهند – نه فقط زمانی که همه چیز عالی است، بلکه هر روز – برای کارمندان آنها و در نهایت نتایج آنها نیز تفاوت ایجاد میکند.
مدیریت و کوچینگ مجموعه، مهارتهایی متمایز هستند و مواقعی وجود دارد که یکی یا دیگری مفیدتر از دیگران است. با این حال، تا زمانی که وارد سنگر نشوید و گل آلود نشوید، متوجه نخواهید شد. به همین دلیل است که هر مدیری هم از یک کوچ و هم از ایجاد ذهنیت کوچینگ سود میبرد. یادگیریِ ترکیبِ این دو، بهترین راه برای درگیر نگه داشتن تیم و رشد شما در مسیر پیش رو است.